نام فیلم: گلادیاتور ( GLADIATOR )

موضوع : حماسی، درام، جنایی، تاریخی
مدت زمان: 156 دقیقه
سال انتشار : 2000
کارگردان :  Ridley Scott

~~~~~~~~

بازیگران :  Russell Crowe, Joaquin Phoenix, Connie Nielsen

~~~~~~~~

گلادیاتور ( GLADIATOR ) فیلمی آمریکایی است. این فیلم در سال 2000 انتشار داده شده است. این فیلم در ژانر درام، حماسی ، جنایی و تاریخی ساخته شده است.

این فیلم بر مبنای داستانی واقعی بوده و مورد توجه تماشاچیان بسیاری واقع شده است.

گلادیاتور برنده جایزه اسکار بهترین فیلم نیز شد.

گلادیاتور  داستان یک سردار رومی به نام مکسیموس دسیموس مریدیوس Maximus Decimus Meridius را روایت می‌کند که برای زنده ماندن و گرفتن انتقام قتل خانواده‌اش، مبارزه می‌کند.

«هر آنچه که ما در زندگی خود انجام می‌دهیم، در آینده انعکاس خواهد داشت»، جمله معروف شخصیت پراکسیمو با ایفای نقش الیور رید فقید که شاید بتوان از آن به‌عنوان یکی از ماندگارترین جمله‌های تاریخ سینما یاد کرد.

«گلادیاتور» از آن دسته آثاریست که به راحتی رهایم نمی‌کند و برای زنده ماندن باید به لیدرشیپ و همکاری تیمی پرداخت. گاها در برخی از صحنه های فیلم می بینیم که اشخاصی برای زنده ماندن بصورت منفرد و تنها وارد مبارزه می شوند و تیم را رها می کنند در کسری از ثانیه مرگ را تجربه می کنند.

نمونه بارز رهبری تیم ورک بارها و بارها در این فیلم به نمایش در می آید. شاید به جرأت بتوانم بگویم بعد از هربار تماشای این فیلمِ عالیِ «ریدلی اسکات»، آن موسیقی عجیبِ «هانس زیمر»، نگاه‌های نافذِ «راسل کرو» و تعداد زیادی از لحظات خوب اثر مدام در دل و ذهنم مرور می‌شود.

اسکات با توانایی چشمگیرش در کارگردانی اثری را خلق کرده‌است که می‌توان گفت از بهترین‌های قرن ۲۱ است و از جاودانه‌ترین‌ها؛ قصه‌ی یک ژنرالِ بزرگ امپراطوریِ روم، «مکسیموس»، در قرن دوم پس از میلاد و امپراطوری «مارکوس اورلیوس».

گلادیاتور، مثل هر فیلم لیدرشیپ خوب دیگری، نکته هایی را در خود جا داده که در این نوشته‌ی مفصل، سعی می‌کنم به بررسی آن ها بپردازیم.

در سکانس‌های آغازین فیلم ماکسیموس برای یارانش خطبه ای را سوار بر اسب روایت می کند:

من سه هفته دیگه مشغول برداشت محصول خواهم بود. تصور کنید شما کجا خواهید بود. خط رو حفظ کنید و با من باشید. اگر احساس کردید تنهایید و در دشت های پهناور رو به آفتاب می تازید، اصلا وحشت نکنید. چرا که مردید و روحتون به سوی پیروزی پرکشیده. بجنگید به امید پیروزی و از هیچ چیز نهراسید.

دعوت به مرگ می کند و همه می خندند و شجاعانه در رکابش شمشیر می زنند. قدرت و اصالت لیدرشیپ در همین سکانس به زیبایی خودنمایی می کند.

بعد از پیروزی در نبرد پادشاه به ماکسیموس می گوید چطور می توانم پاداش بهترین جنگاورم را بدهم. ماکسیموس می گوید بگذارید برم خونه! 

شخصیت ماکسیموس و پادشاه با یکدیگر درباره موضوعات مختلف که در چادر صحبت می‌کنند بسیار دیدنی است. اینکه چطور پادشاه رای او را تغییر می دهد. پادشاه به عنوان یک کوچ موثر وارد می شود و از دغدغه خود برای او می گوید.

در سکانس های بعد ابتدا توضیحاتی در باب جنگ ها و سرنوشت خود در طی 20 سال می دهد وبعد از ماکسیموس درخواست می‌کند تا او را سزار خطاب نکند و مثل دو مرد ساده باهم دردل کنند و از او می خواهد  تا خانه خود را برای او توصیف کند.

وقتی خانه اش را توصیف می کند، پادشاه به او می گوید: ارزش جنگیدن را دارد. درانتهای حرف او می گوید یک مسئولیت دیگه مونده و آن اینکه می خواهم تمام قدرت پادشاهی را به تو بدهم تا به مردم روم باز گردانی تا به فسادی که آن را فلج کرده پایان بدی.

سربازی که دوست دارد به پیش همسر خود برود و حال با پیشنهاد سخاوتمند پادشاه روبرو می شود. پیشنهادی که ماجرای فیلم را رقم می زند و فرصت می خواهد تا درباره اش فکر کند که چطور باید خود را برای پادشاهی آماده کند.

او هیچ وقت به پادشاهی نمی رسد، اما درخواست ولی نعمت خود را از راهی دیگر به مقصود می رساند. 

 

صحنه مرگ پادشاه، صحنه ی دیگری است که با اینکه کمودوس پسر پادشاه، پدرش را در آغوش می گیرد، وی را خفه میکند و توضیحاتی برای مرگ او  می دهد تا خود را توجیح کند و درد وجدان خود را کم نماید. «تمام دنیا را به هم می ریختم اگر فقط منو دوست میداشتی» و در نهایت پدرش را خفه می کند.

سکانس و صحبت های این بخش را حتما با دقت ببینید.

جنبه های لیدرشیپ تا به اینجای فیلم : تاکید می شود که پادشاه در ریشه خود استعداد لازم را در پسر خود ندیده و به همین دلیل به فتح و کشورگشایی روی آورده و فتوحات خود، در ژنرال خود استعداد حتی پادشاهی را دیده که پیشنهاد قدرت را به او می دهد. پادشاه در ریشه، استعداد را جستجو می کند و فرد مورد نظر خود را 20 سال زیر نظر دارد در حالی است که از فرزند خود ناامید گشته است.

 

مکسیموس چشم باز می کند و خود را گلادیاتور می یابد، هیچ انگیزه ای برای زنده ماندن ندارد.

پراکسیمو صاحب جدید اوست. در این صحنه مدیریت قرن 21 به چشم می خورد. پراکسیمو به انسان ها مانند یک محصول نگاه می کند و می گوید: «من پول نداده ام که شما همدم من باشید. من پول داده ام تا از مرگ شما تجارت و سودی کلان ببرم.»

مکسیموس با صاحب جدیدش همکاری نمی کند. انگیزه ای برای زندگی هم ندارد. اما پراکسیمو صبور است و به موقع او را وارد صحنه می کند و از هدف او مطلع شده و راهش را نشان می دهد تا بتواند روبروی امپراطور بایستد.

 

 

پراکسیمو:  «تو خوبی اسپانیایی اما باید فوق العاده باشی!» انگیزه جدید در مکسیموس داده می شود. او می خواهد روبروی امپراطور بایستد. امپراطوری که بعد از کشتن پدرش تصمیم داشت مکسیموس را نیز بکشد و خانواده او را همه کشت. 

انتقام مکسیموس ، تعهد به پادشاهی که به او خدمت می کرد و پولدار شدن پراکسیمو در یک هدف گره می خورد، ایستادن در برابر پادشاه.

 

در یکی از سکانس های فیلم ناگهان شاهد تشکیل یک تیم ورک عالی برای زنده ماندن توسط گلادیاتورها هستیم. سکانسی که برای زندگی است و اگر کسی وارد تیم نشود بی شک جان خود را از دست می دهد. منفردها همه کشته می شوند و کسانیکه تیم ورک و هدفمند کار کردند پیروز میدان.

از اینجا به بعد شاهد قدرت فرماندهی رهبری برده ای هستیم که محبوب مردم است. پادشاهی که گرچه قدرت دارد، اما قدرت یک برده از امپراطور بیشتر است.

قسمت هایی از نکات لیدرشیپ و مدیریت این فیلم زیبا را باز کردیم، امیدوارم این فیلم را با دید لیدرشیپ هم ببینید و از آن لذت ببرید.

 

آقای الفبا شما را به تماشای فیلم گلادیاتور ( GLADIATOR ) در وب سایت خود دعوت می نماید

این مطلب چقدر مفید بود؟

بر روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا: 10

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهد.